و اما قصه کربلا
باید طواف کرد یعنی هفت دور برخلاف عقربه های ساعت در شاخص زمان به عقب رفت
به روزهایی که طفلی بیش نبودیم و سیاهپوشی ما عشق پدر ومادر بود در محرم
بزرگتر شدیم و خود را با فرهنگ عاشورا یکی دیدیم
گر چه گاهی بر سینه کوبیدیم و گاهی کنار ایستادیم اما همواره عاشورایمان عاشورایی بود
حالا دیگر قصه اربعین با زمان جوانی ما متفاوت است و اربعین جهانی شده و هر ساله متفاوت تر از قبل
امسال برخلاف همیشه که نسبت به موضوع اربعین وپیاده روی و دعوت دوستان عکس العملی نداشتم تصمیم گرفتم در اینمراسم حضور پیدا کنم اما بسیار دست دست میکردم میدانستم که باید پیش از اربعین بروم تا خلوت باشد.
و تصمیم داشتم حتما در پیاده روی باشم تا تصاویری که در مستندات دیده بودم را به عینه ببینم بخصوص مردماننجف و انهمه مهرشانو موکب ها و کرمشان
آدم خشکه مقدسی نیستم که فقط از دین تظارهرش را بچسبم و جاب مهری بر پیشانی باشد اما انسان بودن خاصه تاکید ادیان است و سعی داشتم در این مسیر مظهر یگانگی و عدالت را دیداری داشته باشم و بر نطفه مظلومیت نظاره گر باشم
اولین قدم مرخصی اداری بود که اکی شد و بعدش سامانه سماح که اصلا در طول سفر به دردمنخورد و البته کنترل هم نشد و لازم لازم هم نبود (در وقت حادثه به درد میخورد) به هر طریق تصمیم داشتم چهارشنبه شب حرکتکنم که بدلیل اینکه باید پاسپورت دوستم را به مرز مهرانمیبردم ۲۴ساعت جلوتر راه افتادم و خوشبختانه با ۱۰۰ تومانکرایه کنار صندلی راننده نشستم و ساعت ۱۱شب در مهران پیاده شدم
جاده خلوت بود و بی دردسر رسیدم و پر از اتوبوس و زائر
در نزدیکی مهران پارکینگ های بزرگی بود که پر بود و قبل از ورودی شهر باید پیادهمیشدیم و با اتوبوسی دیگر به مرز میرفتیم
پاس دوستم را دادم و باهم از مرز رد شدیم بی دردسر و فوت وقت، در آنسو هم با ون هایی که برخلاف اینروزها که قیمتها را افزایش داده اند و مشتری زیاد دارند آنشب دنبال مشتری بودند ساعت یک شب با صد تومان کرایه و سختی در خوابیدن داخل آن به سمت نجف حرکت کردیم و شش صبح حرم حضرت علی (ع) بودم
حرم خیلی شلوغ بود و زائرینمراعات هم را نمیکردند و داخل حرم فشار بود و زور و زور.
و البته گاهی عده ای هم بی رودر بایسی رفتارشان انسانی نبود
بعدحرم که نمی شد به راحتی حس گرفت رفتیم قبرستان وادی السلام که میگویند بزرگترین قبرستان است و از حضرت ادم تا بزرگان امروز در آن مدفونند
قبرستانی که قبرهایش برجسته بودند و پند آموز.
هم ,سمت ,مهر ,حرم ,های ,یک ,بود و ,به سمت ,رد شدیم ,بود که ,پر از
درباره این سایت